ثمره عشق مامان و بابا

گر نگهدار من آنست که من میدانم....شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد

الان دوروزه دارم دمیترون مصرف میکنم حالم بهتره حداقل بالا نمیارم ولی تهوع و هضم نشدن غذا رو کماکان دارم...همه میگن طبیعیه و باید تحملش کرد...ولی سخته خووووب....دیشب هم زنجبیل دم کردم خوردم فک کنم خوب بود چون دیشب خوب خوابیدم

نی نی دل بندم به لطف وجود شما اینروزا حالم بده..روم به دیوار همش در حال بالا آوردن یه لقمه غذا تو شکمم بند نمیشه...بابایی هم فقط فکر توعه میگه هیچی غذا به بچمون نمیرسه داری حسودیم میشه هاا ...

نمیدونم چرا این دکترا اینقد بی نظم هستن دوروزه دارم میرم و یه نوبت گیرم نمیاد واسه دکتر زنان...هرکی هرکیه خسته شدم...خدا روشکر از درد دندون خلاص شدم و دندونم رو عصب کشی کردم و امیدوارم به نی نی خوشگلم صدمه نزده باشه ...

نی نی خوشگلم...من اگه مهربونی بابات رو نداشتم چیکار میکردم...این چن روز به خاطر درد دندون من همه کارای خونه رو خودش انجام میده..فداش بشم که حتی نمیتونم بهش لبخند بزنم یا کنارش بشینم..این روزا دلم میخاد تنها باشمو تنها بخوابم..میدونم ناراحت میشه ولی دست خودم نیست

انگار که شرایط جدید با وجود تغییر در اندام تان حالت خوشایندی در افکارتان ایجاد کرده است... طبیعی است؛ شما باردارید و احساس خوبی دارید. این مطلب چند پیشنهاد یا توصیه برای شما دارد تا آغاز این دوره جدید برایتان آسان تر شود و بتوانید حالت های جدیدی را که در بدنتان با آن مواجه می شوید و تا قبل از بارداری از آن بی خبرید، تدبیر کنید. ۱) از چربی پوست تان بکاهید نگران نباشید! این صورت چرب به خاطر تاثیر هورمو ن هایی است که در بدنتان در حال حاضر در حال ترشح است و در لایه اپیدرم پوست تان نمود پیدا کرده است. آثار خستگی هم در ۲ تا ۳ ماه اول بارداری به بیشتر دیده شدن این چربی روی پوست کمک می کند. در نهایت و به طور خلاصه این توکسین است که به مقد...

این اولین متنه منه...امروز 28 مهره... نی نی خوشگلم 25 مهر شک کردم ک تو وجود داری... با اینکه بی بی چکم مثبت شدبازم باورم نمیشد حتی باباتم نمیخواست باور کنه... فرداش ینی 26مهر منو بابایی مطمین شدیم که هستی چون آز خون دادم....این چن روز یه خاطر درد دندون و دوره درمانش نتونستیم خوشحالی اومدن تو رو درک کنیم همش از درد ناراحتم